ORIGINAL_ARTICLE
اثر قارچ کلارویدئوگلوموس اتونیکاتوم بر پارامترهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک پایه راف لمون در شرایط تنش شوری
راف لمون پایهای پر محصول، زودرس، تند رشد و مناسب برای خاکهای شنی است. این آزمایش گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای مورد استفاده در آزمایش شامل قارچ میکوریز آربسکولار در دو سطح شامل کلارویدئوگلوموس اتونیکاتوم و شاهد و تنش شوری در 4 سطح شامل EC برابر با 2، 4، 6 و 8 دسیزیمنس بر متر از منبع کلرید سدیم بود. تنش شوری درصد کلنیزاسیون ریشه، عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد و سطح برگ، ارتفاع اندام هوایی، عدد قرائت شده توسط کلروفیل متر، جذب فسفر و پتاسیم اندام هوایی را کاهش، اما دمای سطح برگ،نشت یونی برگ و جذب سدیم اندام هوایی را افزایش داد. در شرایط تنش شوری و بدون تنش، در تیمارهای میکوریزی عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد و سطح برگ، ارتفاع اندام هوایی، عدد قرائت شده توسط کلروفیل متر، جذب پتاسیم (به جز 6 دسی زیمنس بر متر) و جذب فسفر اندام هوایی در مقایسه با تیمارهای بدون قارچ افزایش و دمای سطح برگ و نشت یونی کاهش یافت در حالیکه جذب سدیم اندام هوایی تفاوت معنیداری نداشت.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102219_14114184c99f3446c244b0d878845ab2.pdf
2015-08-23
1
12
10.22092/sbj.2015.102219
تنش شوری
دمای سطح برگ
عناصر غذایی
مرکبات
میکوریز آربسکولار
نشت یونی
مهدی
زارعی
1
استادیار بخش علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
زهرا
پیمانه
z.paymaneh@yahoo.com
2
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد بخش علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
پاسخ آنزیمهای دهیدروژناز و اوره آز به دو علفکش تری بنورون- متیل و بروموکسینیل در خاک تحت کشت گندم
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر علفکشهای تریبنورون- متیل (گرانستار) و بروموکسینیل (پاردنر) بر فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز در یک خاک آهکی تحت کشت گندم و میزان بازدارندگی فعالیت بیولوژیکی آنها بود. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل و بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار به صورت گلدانی انجام گردید. غلظتهای علفکش تریبنورون- متیل 30، 42، 56 (غلظت توصیه شده) و 84 میلیگرم بر لیتر و علفکش بروموکسینیل 225، 450، 675 (غلظت توصیه شده) و 900 میلیگرم بر لیتر در دو حالت حضور و عدم حضور گیاه گندم اعمال شدند. فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز خاک در 3، 30 و 60 روز پس از مصرف علفکشها اندازهگیری شدند. در هر یک از علفکشها کاهش معنیداری در میزان فعالیت دهیدروژناز و اورهآز با افزایش غلظت علفکش در هر یک از زمانهای نمونهبرداری در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده گردید. بالاترین میزان کاهش فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز در خاک تحت تیمار با علفکش بروموکسینیل به ترتیب به میزان 61 و 51 درصد در 30 و 3 روز پس از مصرف در غلظت 900 میلیگرم بر لیتر بدست آمد. در این آزمایش فعالیت آنزیم دهیدروژناز بعد از روز سوم تیمار روند افزایشی نشان داد. این افزایش فعالیت را میتوان ناشی از افزایش جمعیت میکروبی با قابلیت استفاده از علفکشبه عنوان منبع کربنی دانست. همچنین کاهش معنیداری در میزان فعالیت آنزیمی در تیمارهای بدون گیاه در مقایسه با تیمارهای با گیاه مشاهده شد.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102221_4cc9f3a751c9d1bd9c40f188fd164404.pdf
2015-08-23
13
20
10.22092/sbj.2015.102221
آنزیم های خاک
علفکش
فعالیت زیستی
گندم
احمد علی
پوربابایی
1
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
امین
بهرامی
2
کارشناسی ارشد بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی بر عملکرد و جذب فسفر و عناصر کممصرف در کلزا
باکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) میتوانند رشد و عملکرد گیاهان زراعی را با افزایش فراهمی و جذب عناصرغذایی بهویژه فسفر بهبود بخشند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی بر عملکرد و جذب عناصرغذایی در دانه کلزا بود. آزمایش بهصورت گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارها شامل شاهد بدون تلقیح، تلقیح با باکتری سودوموناس فلوروسنس (PGPR)، سوپرفسفاتساده، سوپرفسفاتتریپل، فسفاتآمونیوم، خاکفسفات، سوپرفسفاتساده+ PGPR، سوپرفسفاتتریپل+ PGPR، فسفاتآمونیوم+ PGPR و خاکفسفات+ PGPR بود. نتایج نشان داد که تلقیح با باکتری سودوموناس فلوروسنس عملکرد دانه و کاه کلزا را بهترتیب 80/29 و 56/30 درصد نسبت به تیمار شاهد بهطور معنیداری (p<0.05) افزایش داد. کاربرد همزمان PGPR با کودهای فسفاتی تأثیر بیشتری در افزایش عملکرد دانه و کاه کلزا نشان داد. بیشترین عملکرد دانه و کاه بهترتیب برابر 22/10 و 99/29 گرم در گلدان بود که از تیمار سوپرفسفاتتریپل+ PGPR بدست آمد و اختلاف معنیداری (p<0.05) با سایر تیمارها داشت. همچنین کاربرد PGPR موجب افزایش جذب فسفر، آهن، روی و منگنز نسبت به شاهد بدون تلقیح شد. بیشترین مقدار جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس در دانه کلزا بهترتیب برابر با 97/63، 76/0، 34/0، 43/0 و 03/0 میلیگرم در گلدان بود که بهغیر از جذب آهن بقیه به تیمار سوپرفسفاتتریپل+ PGPR تعلق داشت. بین تیمارهای سوپرفسفاتتریپل+ PGPR و فسفاتآمونیوم+ PGPR در جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس اختلاف معنیداری (p<0.05) مشاهده نشد. بهطور کلی کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی تأثیر مثبت و معنیداری بر عملکرد و جذب عناصرغذایی در کلزا داشت. با توجه به نتایج حاصل شده، کاربرد PGPR همراه با کودهای فسفاتی میتواند فراهمی و کارایی آنها را افزایش دهد.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102223_8886172f27973e8a8e0e77df82b7ffce.pdf
2015-08-23
21
30
10.22092/sbj.2015.102223
باکتریهای حل کننده فسفات
جذب عناصرغذایی
کلزا
کودهای شیمیایی
فرهاد
آذرمی
1
دانشجوی دکتری علومخاک، دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان
LEAD_AUTHOR
محمدجعفر
ملکوتی
2
استاد گروه خاکشناسی، دانشگاه تربیتمدرس تهران
AUTHOR
کاظم
خاوازی
kkhavazi@yahoo.com
3
دانشیار مؤسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
AUTHOR
کبری
ثقفی
4
کارشناسارشد مؤسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی ویژگیهای بیولوژیکی و فعالیتهای آنزیمی خاک تحت تأثیر نوع خاک و عمق نمونهبرداری
مطالعه فعالیتهای آنزیمی و ویژگیهای بیولوژیکی خاک نشانههایی از پتانسیل خاک برای پشتیبانی از فرآیندهای بیوشیمیایی و حفظ حاصلخیزی خاک در اختیار ما قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوع خاک و عمق بر برخی ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی خاک و نیز بر میزان فعالیت آنزیمی خاک شامل آنزیمهای اورهآز، اینورتاز، آلکالین فسفاتاز و آریلسولفاتاز بر روی دو نوع خاک هیستوسول انجام شد. نمونهبرداری در هر منطقه از 3 نیمرخ خاک (120-0 سانتیمتر، با فواصل مساوی 20 سانتیمتری) انجام شد. نتایج نشان داد که اثر نوع خاک، عمق و اثرات متقابل آنها بر فعالیت آنزیمهای مورد مطالعه در سطح یک درصد آماری معنیدار بوده و میزان فعالیت آنزیمها بهطور شدیدی در معرض شرایط محیطی موجود در انواع مختلف خاک است. مطالعه اثر عمق بر روی میزان فعالیت آنزیمی خاک نشان دهنده کاهش فعالیت آنزیمی در افقهای پایینتر نسبت به افقهای بالاتر خاکهای مورد مطالعه بود. بررسی ارتباط سطح فعالیت آنزیمها با کربن آلی خاک و بیوماس میکروبی کربن نشان دهنده نقش مثبت کربن آلی (**86/0 = r) و بیوماس میکروبی کربن (**87/0 = r) در هر دو نوع خاک مورد مطالعه بود. با بررسی میزان تنفس میکروبی کربن در دو نوع خاک مورد مطالعه مشاهده شد که مقدار تنفس میکروبی با گذشت زمان افزایش یافت که این نشاندهنده افزایش فعالیت بیولوژیکی خاک است.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102224_4c605a1813cbc0b653573e0c33f27a3c.pdf
2015-08-23
31
43
10.22092/sbj.2015.102224
آنزیمهای خاک
فعالیت میکروبی
مواد آلی
هیستوسول
آسیه
عباسیان
asiyeabasian@gmail.com
1
دانشجوی دکتری گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان
LEAD_AUTHOR
احمد
گلچین
agolchin2011@yahoo.com
2
استاد گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان
AUTHOR
محسن
شکلآبادی
3
استادیار گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر قارچ میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک و جذب عناصر غذایی کم مصرف ارقام گندم ’بهار و شیراز‘
به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، طول سنبله، و غلظت و جذب عناصر غذایی روی، آهن، منگنز و مس کاه و کلش دو رقم گندم، آزمایشی در شرایط گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح قارچ (با و بدون قارچ)، دو سطح ورمی کمپوست (صفر و 1 درصد وزنی) و دو رقم گندم (بهار و شیراز) بود. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک، و بالاترین ارتفاع ساقه و طول سنبله مربوط به رقم بهار و در تیمار دارای ورمی کمپوست (بدون قارچ) بود. اثر ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک، طول سنبله، غلظت روی و منگنز، و جذب کل روی، آهن، منگنز و مس معنیدار بود. بیشترین غلظت و جذب روی مربوط به رقم بهار و در تیمار دارای قارچ (بدون ورمی کمپوست) مشاهده شد. کاربرد توأم ورمی کمپوست و قارچ، سبب افزایش معنیداری جذب منگنز در مقایسه با شاهد و کاهش معنیدار جذب منگنز در مقایسه با سطح دارای ورمی کمپوست (بدون قارچ) شد. عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، و غلظت و جذب روی و منگنز در رقم بهار در مقایسه با رقم شیراز به طور معنیدار بیشتر بود. در یک نتیجهگیری کلی، استفاده از کودهای زیستی در جهت افزایش عملکرد گندم به عنوان یک محصول استراتژیک مفید میباشد و رقم بهار هم از لحاظ عملکرد و هم از لحاظ جذب عناصر غذایی کم مصرف بهتر از رقم شیراز بود.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102225_73efdd013bb713bb81df2c2324bea2dd.pdf
2015-08-23
45
57
10.22092/sbj.2015.102225
گلوموس اینترارادیسز
ورمی کمپوست
عملکرد
عناصر غذایی کم مصرف
جمال
شیخی
1
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
عبدالمجید
رونقی
2
استاد دانشگاه شیراز
AUTHOR
نجفعلی
کریمیان
3
استاد دانشگاه شیراز
AUTHOR
مهدی
زارعی
mehdizarei20@yahoo.ca
4
استادیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
جعفر
یثربی
5
استادیار دانشگاه شیراز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر تلقیح باکتریهای محرک رشد بر شاخصهای رشد گوجهفرنگی
باکتریهای افزاینده رشد گیاه با مکانیسمهای مختلفی از جمله تولید هورمونهای محرک رشد، توانایی حلکنندگی فسفاتهای نامحلول، تولید سیدروفور و تثبیت نیتروژن بر رشد گیاه مؤثر واقع میشوند. در این پژوهش اثر تلقیح باکتریهای Flavobacterium، Herbaspirillum، Pseudomonas (بومی)،Pseudomonas Foreign (غیر بومی) و Azotobacter به تنهایی و تلقیح همزمان آنها در دو خاک معمولی و همان خاک با رفع کمبودها بر اساس آزمون خاک بررسی شد. طرح آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی در چهار تکرار به صورت گلخانهای بر روی گوجهفرنگی انجام شد. نتایج نشان داد که تمام تیمارهای خاک تغذیه شده بر اساس آزمون خاک دارای اختلاف معنیداری با خاک معمولی بودند. بیشترین میانگین وزن خشک اندام هوایی مربوط به تلقیح با Flavobacterium بود. در مورد خاک معمولی مخلوط سویهها دارای بیشترین میانگین وزن خشک اندام هوایی بود. بیشترین میانگین ارتفاع بوته، تعداد گل در گلدان و محتوی کلروفیل برگ مربوط به تلقیح با مخلوط سویهها در خاک معمولی بود. در خاک با تغذیه کامل، بیشترین میانگین تعداد گل در گلدان و محتوی کلروفیل برگ مربوط به تلقیح با سودوموناس غیر بومی بود. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین تأثیر در رشد گوجه فرنگی در خاک معمولی تلقیح شده با باکتری های محرک رشد گیاه به اثبات رسید اما در خاکی که بر اساس آزمون خاک رفع کمبود شده بود، تلقیح تأثیر چندانی بر شاخصهای رشد گوجهفرنگی نداشت.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102226_977d7da588a83e9c7a94468c086f8d04.pdf
2015-08-23
59
71
10.22092/sbj.2015.102226
هورمون
کود زیستی
عناصر غذایی
لاله
فریدیان
1
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
LEAD_AUTHOR
هوشنگ
خسروی
khosravi_1971@yahoo.com
2
استادیار مؤسسه تحقیقات خاک و آب؛ سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
AUTHOR
علیرضا
فلاح
3
دانشیار مؤسسه تحقیقات خاک و آب؛ سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
AUTHOR
محمدآقا
لطفالهی
4
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مدیریت مصرف گوگرد بر قابلیت جذب عناصر کم مصرف در خاک و دانه کلزا در یک خاک آهکی
خاکهای اغلب مناطق ایران جزء خاکهای آهکی محسوب میشود. بالا بودن پهاش این نوع خاکها، باعث تثبیت عناصر غذایی در خاک و کاهش جذب توسط گیاه میگردد. گوگرد یکی از محصولات صنایع جانبی پتروشیمی در کشور میباشد و به عنوان یک ماده ارزان قیمت و فراوان در دسترس میباشد. مصرف گوگرد در خاک به افزایش فرم محلول و قابل جذب عناصر غذایی مورد نیاز گیاه کمک میکند. بهمنظوربررسیتأثیرگوگردومایه تلقیحتیوباسیلوسبر قابلیتجذب عناصر کم مصرف شامل روی، آهن و منگنز در خاک و همچنین در دانه گیاه کلزاآزمایشی بهصورتکرتهای دو بار خرد شده درقالبطرحبلوکهایکاملتصادفیبا18تیمارشامل3سطحصفر ، 400 و800 کیلوگرمگوگرد درهکتاروسهسطح صفر ،2 و 4 کیلوگرممایه تلقیح تیوباسیلوس و دو سطح صفر و 20 تن ماده آلی با سه تکرار در یک خاک آهکی بهاجرادرآمد.نتایجتجزیهواریانس نشان داداثرسطوحمختلفگوگرد،مایه تلقیح تیوباسیلوسوماده آلی واثرمتقابلآنهابرصفات ذکر شده درسطح1% معنیداربود، غلظت عناصر منگنز، روی و آهن به ترتیب 50/23، 73/3 و 03/13 میلیگرم در کیلوگرم در تیمار 800 کیلوگرم گوگرد به همراه 4 کیلوگرم مایه تلقیح همراه با کود آلی در خاک باعث جذب بیشترین مقدار این عناصر گردید همچنین در دانه گیاه کلزا بیشترین مقدار جذب عناصر منگنز، روی و آهن به ترتیب 93/48، 40/41 و 93/97 میلیگرم بر کیلوگرم در همین تیمار بدست آمد.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102227_cfc19cffee9e53d7134a27c826a06923.pdf
2015-08-23
73
82
10.22092/sbj.2015.102227
باکتری تیوباسیلوس
عناصر کم مصرف
کود حیوانی
گوگرد
جعفر
گوهرگانی
1
دانشجوی دکتری ارمنستان و محقق مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثربخشی برخی از جدایههای ریزوبیوم بومی بر عملکرد باقلا در ایران
باکتری همزیست تثبیت کننده نیتروژن با باقلا Rhizobium leguminosarum bv. viciaeمیباشد. در این پژوهش اثرتلقیح جدایههای بومی این باکتری بر رشد و عملکرد باقلا مورد بررسی قرار گرفت. مایه تلقیح به شکل پودری در حامل پرلیت و به روش تلقیح بذرمال استفاده شد. طرحهای آزمایشی به صورت بلوکهای کامل تصادفی با هفت تیمار مایه تلقیح، دو تیمار کود نیتروژنی100 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و تیمار شاهد بدون تلقیح اجرا شد. آزمونها به مدت دو سال در مزارع تحقیقاتی مراکز تحقیقات کشاورزی استانهای خوزستان، لرستان، مازندران و گلستان انجام شد. باکتریهای منتخب از این آزمونها در سال سوم در مزارع کشاورزان نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در مناطق مختلف عملکرد محصول در اثر تلقیح حداکثر تا 69 درصد و به طور میانگین در کل مناطق، حدود 20 درصد افزایش نشان داد. استفاده از مایهتلقیح در مزارع کشاورزان موجب افزایش30 درصدی در عملکرد بذر و 65 درصدی در جذب نیتروژن اندام هوایی شد. در جمعبندی نتایج این بررسی دو جدایه از باکتری R. leguminosarum bv. viciae برای تهیه مایه تلقیح Rhizobium برای مناطق مختلف تحت کشت باقلا در ایران توصیه شد.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102228_4765ae59cb543848a9b07aaab99a5a08.pdf
2015-08-23
83
91
10.22092/sbj.2015.102228
کود زیستی
همزیستی
تثبیت نیتروژن
هوشنگ
خسروی
khosravi_1971@yahoo.com
1
استادیار پژوهش مؤسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
LEAD_AUTHOR
کامران
میرزاشاهی
2
مربی پژوهش مرکز تحقیقات کشاورزی صفیآباد، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، دزفول، ایران
AUTHOR
محمودرضا
رمضانپور
3
استادیار پژوهش مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، ایران
AUTHOR
منوچهر
کلهر
4
مربی پژوهش مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، خرمآباد، ایران
AUTHOR
اسماعیل
میررسولی
5
کارشناس مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جداسازی و شناسایی باکتریهای تجزیه کننده علفکش پاراکوات از خاکهای تبریز
علفکش پاراکوات از سموم پرمصرف با کاربرد بسیار وسیع جهت کنترل علفهای هرز میباشد. پاراکوات سمی نسبتاً پایدار با نیمهعمر بالا در خاک است. یکی از روشهای مؤثر در حذف و کاهش اثرات مخرب پاراکوات از محیط زیست، تجزیه زیستی است. در پژوهش حاضر، جدایههای باکتری از خاک مزارع اطراف تبریز با سابقه مصرف آفتکشها جداسازی شدند. کارآیی سویهها، در ارلنهای دارای محیط کشت مایع حداقل (MSM)، حاوی ppm0، 25، 50، 75 و 100 از پاراکوات بهعنوان تنها منبع کربن و انرژی و همچنین در حضور منبع کربنی گلوکز w/v)1%( انجام شد و پاراکوات باقیمانده بعد از 30 روز انکوباسیون در طول موج nm396 اندازهگیری شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با سه تکرار انجام شد. و از بین جدایههای جمعآوری شده دو جدایه با استفاده از روشهای بیوشیمایی و مولکولی (16S rRNA) شناسایی شده وxylosoxidans Achromobacter و Streptomyces sp. نامگذاری گردیدند. این باکتریها به ترتیب در غلظت ppm50 پاراکوات و در عدم حضور گلوکز دارای توان تجزیه زیستی 47 و 667/40% بودند در حالیکه با افزودن گلوکز این توان به ترتیب به 533/74 و 267/70% افزایش یافت.این باکتریها توانستند در حضور غلظتهای مختلف پاراکوات رشد نموده و تجزیه زیستی پاراکوات بهطور معنی داری نسبت به شاهد توسط این جدایهها افزایش یافت. حضور گلوکز باعث افزایش بیشتر رشد باکتریها و افزایش معنیدار تجزیه زیستی توسط جدایههای باکتریایی در مقایسه با عدم حضور گلوکز شد.
https://sbj.areeo.ac.ir/article_105962_739c0c33ae5cab3278727c677ebd911a.pdf
2015-08-23
117
128
10.22092/sbj.2015.105962
آلودگی خاک
تجزیه زیستی
xylosoxidans Achromobacter
Streptomyces sp