انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
تأثیرکاربرد سودوموناسهای فلورسنت حلکننده فسفات بر جذب کادمیوم توسط ذرت در یک خاک آلوده
1
14
FA
عبدالرضا
اخگر
عضو هیات علمی دانشگاه ولی عصر رفسنجان
arakhgar@yahoo.com
الهام
احمدی نیا
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
elhami_eh8929@yahoo.com
محسن
حمیدپور
دانشگاه ولی عصر رفسنجان
mohsen_hamidpour@yahoo.com
حسین
شیرانی
عضو هیات علمی، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولی عصر رفسنجان
shirani379@yahoo.com
10.22092/sbj.2020.121868
<strong>کادمیوم بدلیل سمی بودن و نیمه عمر طولانی در بدن انسان و حیوان از اهمیت ویژهای در کشاورزی برخوردار میباشد. امروزه سعی بر آن است تا از باکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) برای افزایش زیست فراهمی و جذب فلزات سنگین در خاکهای آلوده استفاده شود. هدف این پژوهش بررسی کارایی باکتریهای سودوموناس فلورسنت مقاوم به کادمیوم با توانایی حل فسفات های معدنی بر جذب کادمیوم توسط ذرت در یک خاک آلوده بود. بدین منظور یک آزمایش گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل چهار سطح باکتری (بدون باکتری (P0)، تلقیح با سه جدایه P1،P169و P108) و چهار سطح زمان بعد از کشت (سه، شش، نه و دوازده هفته) بودند. برای آلوده کردن خاک از 13 میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم از منبع نیترات کادمیوم استفاده گردید. نتایج نشان داد تلقیح ذرت با جدایههای منتخب به طور معنیداری وزن خشک بخش هوایی و ریشه و نیز جذب کادمیوم بخش هوایی و ریشه را افزایش داد. بیشترین وزن خشک بخش هوایی مربوط به زمان 12 هفته با تلقیح باکتری P169 بود ) 22/31 درصد افزایش نسبت به شاهد(. همچنین باکتریهای P1 و P108 در هفته 12 اختلاف معنیداری با باکتری P169 نداشتند و توانستند وزن خشک بخش هوایی را نسبت به شاهد بهترتیب معادل 81/23 و 21/25 درصد افزایش دهند. بیشترین جذب کادمیوم بخش هوایی ذرت در 12 هفته با تلقیح باکتری P169 بدست آمد. در هفته 12، باکتری P169 جذب کادمیوم بخش هوایی را نسبت به شاهد معادل 150 درصد و نسبت به دو جدایه P1 و P108 به ترتیب به میزان81/13 و 75/37 درصد افزایش داد. اگرچه کاربرد تمام جدایههای مورد استفاده در آزمون گلخانهای به طور معنیداری باعث افزایش جذب کادمیوم توسط ذرت شدند؛ لیکن تأثیر و کارایی جدایه P169بیشتر از سایر جدایهها بود. </strong>
باکتریهای ریزوسفری محرک رشد گیاه,فسفر,فلزات سنگین
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121868.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121868_120238cdc16cde8309f63b21166cbaa7.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
اثر روشهای مختلف خاکورزی بر فعالیت آنزیمهای فسفاتاز و اورهآز در یک خاک آهکی
15
24
FA
جهانبخش
میرزاوند
استادیار بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، زرقان، ایراناستادیار بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، زرقان،
j.mirzavand@areeo.ac.ir
هادی
اسدی رحمانی
دانشیار موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
hasadi@areeo.ac.ir
10.22092/sbj.2020.121869
<strong><span lang="FA" dir="RTL">حفظ بقایا و کاهش دفعات شخم در خاک، </span><span lang="FA" dir="RTL">راهکاری مناسب در جهت </span><span lang="FA" dir="RTL">حفظ و بهبود کیفیت خاک میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر روشهای خاکورزی و مدیریت بقایا بر فعالیت آنزیمهای فسفاتاز و اورهآز یک خاک آهکی در تناوب گندم-ذرت در سال 96-1395 و 97-1396 اجرا گردید. آزمایش به صورت کرتهای یکبار خُرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار در شرایط مزرعهای در زرقان استان فارس انجام شد. تیمارها شامل روشهای خاکورزی در سه سطح (خاکورزی رایج، کمخاکورزی و بیخاکورزی) به عنوان فاکتور اصلی و مدیریت بقایا در دو سطح (</span><span lang="AR-SA" dir="RTL">حفظ 30 درصد بقایا و حذف تمام بقایا</span><span lang="FA" dir="RTL">) به عنوان فاکتور فرعی بود. نتایج نشان داد اثر روشهای خاکورزی و بقایا بر فشردگی، ماده آلی و فعالیتهای آنزیمی خاک معنیدار بود. در شرایط حذف بقایا، همواره </span><span lang="FA" dir="RTL">بیشترین فشردگی خاک در عمق سطحی (</span><span>cm</span><span lang="FA" dir="RTL"> 0-10) در سامانه بیخاکورزی و با افزایش عمق (</span><span>cm</span><span lang="FA" dir="RTL"> 10-20) در سامانه خاکورزی رایج حاصل شد. درمقابل، بیشترین ماده آلی خاک در هر دو محصول در سامانه کمخاکورزی و حفظ 30 درصد بقایا مشاهده شد. کمترین میزان آنزیم فسفاتاز قلیایی در گندم (</span><span>µg PNP g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 00/917) و ذرت (</span><span>µg PNP g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 00/443) در سامانه خاکورزی رایج و حذف بقایا فراهم شد. بیشترین میزان آنزیم فسفاتاز اسیدی در گندم (</span><span>µg PNP g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 65/442) و سپس در ذرت (</span><span>µg PNP g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 17/374) با انجام عملیات کمخاکورزی و حفظ 30 درصد بقایا به دست آمد. اما، در سامانه بیخاکورزی </span><span lang="FA" dir="RTL">بیشترین فعالیت آنزیم اورهآز </span><span lang="FA" dir="RTL">در کشت ذرت (</span><span>µg NH<sub>4</sub> g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 33/198) و سپس </span><span lang="FA" dir="RTL">در کشت گندم </span><span lang="FA" dir="RTL">(</span><span>µg NH<sub>4</sub> g<sup>-1</sup> soil h<sup>-1</sup></span><span lang="FA" dir="RTL"> 67/181) مشاهده شد. بنابراین، </span><span lang="AR-SA" dir="RTL">در یک خاک آهکی </span><span lang="FA" dir="RTL">اتخاذ </span><span lang="AR-SA" dir="RTL">عملیات کمخاکورزی و باقی گذاشتن 30 درصد بقایای گیاهی </span><span lang="FA" dir="RTL">جهت کاهش فشردگی، افزایش ماده آلی و بهبود فعالیتهای آنزیمی خاک </span><span lang="AR-SA" dir="RTL">در تناوب گندم-ذرت </span><span lang="FA" dir="RTL">پیشنهاد میگردد</span><span lang="AR-SA" dir="RTL">.</span></strong>
آنزیم اورهآز,فسفاتاز اسیدی,فسفاتاز قلیایی,کمخاکورزی,ماده آلی
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121869.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121869_7402dcbea53fc27f757d3f144231862c.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
تأثیر مایهزنی قارچهای مایکوریزا بر ویژگیهای رشدی، پایداری غشاء، محتوای نسبی آب برگ و جذب عناصر گشنیز تحت تنش کادمیوم
25
39
FA
فریبا
محمدی فر
0000-0002-6288-4118
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
fariba.mohammdifard@gmail.com
محمد
مقدم
دانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد
m.moghadam@um.ac.ir
10.22092/sbj.2020.121882
<strong>فلزات سنگین را میتوان یکی از آلایندههای اکوسیستم نام برد که به دلیل اثرات فیزیولوژیکی خاص خود بر روی موجودات زنده حتی در غلظتهای پایین هم از اهمیت بالایی برخودار هستند. فلز کادمیوم در بین فلزات سنگین، به دلیل تحرک بالا در خاک، حلالیت زیاد در آب و خاک بهعنوان یکی از مهمترین فلزات سنگین شناخته میشود. به همین منظور آزمایشی گلدانی جهت ارزیابی خصوصیات رشدی، پایداری غشاء، محتوای نسبی آب برگ و جذب برخی عناصر در گیاه گشنیز (<em>Coriandrum sativum</em> L.) تحت شرایط تنش کادمیوم و مایهزنی قارچهای مایکوریزا بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور و در 3 تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. فاکتور اول نیترات کادمیوم در 4 سطح (80،40،20،0 میلیگرم در کیلوگرم خاک) و فاکتور دوم قارچ مایکوریزا در 3 سطح (بدون مایهزنی قارچ، قارچهای<em>Funnetiformis mossea </em>و <em>Rhizophagus intraradices</em>) بود. نتایج بیانگر این بود که با افزایش سطح تنش صفات رشدی، شاخص پایداری غشاء، درصد ﻛﻠﻮﻧﻴﺰﺍﺳﻴﻮﻥ و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن و روی در گشنیز به طور معنیداری کاهش یافت درحالیکه با افزیش غلظت کادمیوم خاک، غلظت عنصر کادمیوم و محتوای نسبی آب برگ در گیاه به طور معنیداری افزایش پیدا کرد. اما مایهزنی قارچ مایکوریزا توانست اثرات زیانبار کادمیوم را در گیاه کاهش دهد. به طوری که بیشترین غلظت نیتروژن (08/3 درصد)، فسفر (126/0 درصد)، کلسیم (92/2 درصد)، منیزیم (85/0 درصد) و روی (121میلیگرم در کیلوگرم) در تیمار مایهزنی قارچ مایکوریزا به دست آمد. قارچ<em>Funnetiformis mossea </em>با کاهش 42 درصدی غلظت کادمیوم در بالاترین سطح آلودگی (80 میلیگرم در کیلوگرم) تاثیر بیشتری نسبت به قارچ<em>Rhizophagus intraradices</em> داشت. تلقیح با قارچهای مایکوریزا (به ویژه قارچ <em>Funnetiformis mosseae</em>) توانست تحمل گیاه را در مقابله با تنش کادمیوم بالا ببرد. به طوری که گیاهان تلقیح شده با قارچ مایکوریزا رشد و عملکرد بالاتری نسبت به گیاهان بدون تلقیح داشتند و کاربرد آنها در این شرایط پیشنهاد میگردد. </strong>
خصوصیات رشدی,محتوای نسبی آب برگ,عناصر غذایی,کادمیوم,قارچهای مایکوریزا
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121882.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121882_2c64d294520713871c8c7f7b1a23c2fc.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
جداسازی و شناسایی سویههای برتر باکتریهای اکسیدکننده گوگرد بومی مزارع پرورش ماهیان گرمابی نواحی مرکزی استان مازندران
41
53
FA
رعنا
دشت بین
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس
rana.dashtbin70@gmail.com
نعمت الله
محمودی
استادیار گروه شیلات، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس
n.mahmoudi@modares.ac.ir
حسین
بشارتی
null
عضو هیأت علمی موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
besharati1350@yahoo.com
10.22092/sbj.2020.121883
<strong>تحقیق حاضر با هدف جداسازی سویههای برتر باکتریهای اکسیدکننده گوگرد بومی مزارع پرورش ماهیان گرمابی استان مازندران برای حذف سولفید هیدروژن انجام شد. پس از نمونهبرداری از رسوبات و آب بین رسوب مزارع پرورش ماهیان در شهرستانهای فریدونکنار، بابل، بابلسر و ساری، اقدام به غنیسازی برای افزایش تعداد میکروارگانیسمهای مورد نظر در سه محیط کشت مایع استارکی، پستگیت و H-3 گردید. پس از جداسازی بر اساس تفاوتهای ریخت شناسی (در محیطهای کشت جامد فوق)، 27 جدایه (14 جدایه اتوتروف و 13 جدایه هتروتروف) خالصسازی گردید. سپس غربالگری اولیه بر اساس کاهش pH در محیط کشت مایع استارکی انجام شد که از این میان 6 جدایه کارآمدتر انتخاب شدند. به منظور ارزیابی دقیقتر توانایی اکسایش گوگرد 6 جدایه، میزان مصرف تیوسولفات، میزان تولید یون سولفات و نیز تراکم باکتریها در محیط کشت مایع استارکی بررسی گردید. از بین 6 جدایه، جدایههای FH-13، FH-21 و FH-14 توانایی بیشتری در اکسیداسیون یون تیوسولفات (79/4053، 5/3104 و 97/278 میلیگرم بر لیتر در مدت 14 روز) و تولید یون سولفات (2240، 965 و 490 میلیگرم بر لیتر) در محیط کشت مایع را داشتند. شناسایی مولکولی این جدایهها نیز با استفاده از روش توالییابی ژن rRNA S16 انجام شد. نتایج نشان داد که هر سه جدایه FH-14، FH-13 و FH-21 به ترتیب 70/99، 100 و 80/99 درصد با سویه <em>Thiobacillus thioparus</em> HM173634 شباهت تبارزایی داشتند. بر اساس نتایج این پژوهش، از این سویهها میتوان بهعنوان سویههای موثر اکسید کننده گوگرد در فرآیند زیست پالایی به منظور حذف سولفید هیدروژن در مزارع پرورش ماهیان گرمابی استفاده نمود. </strong>
پرورش ماهیان گرمابی,سولفید هیدروژن,باکتریهای اکسیدکننده گوگرد,اکسیداسیون گوگرد,Thiobacillus thioparus
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121883.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121883_f161db5a2cb88e9dbd237dcc378c8e4d.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
بررسی تولید بیوسورفاکتانت توسط کنسرسیوم باکتریایی جدا شده از خاک آلوده به مواد نفتی
55
71
FA
سحر
سلیمانی
دانشجوی دکترای بیولوژی خاک دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
soleymani.s1387@yahoo.com
امیر
لکزیان
0000-0003-3772-5802
استاد گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
alakzian@yahoo.com
امیر
فتوت
استاد گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
afotovat@um.ac.ir
محمود
رمضانپور
استادیار مرکز تحقیات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران
mrramezanpour@yahoo.com
10.22092/sbj.2020.121884
<strong>آسنفتن، یکی از اجزای طبیعی نفت خام و ترکیبی مقاوم در برابر تجزیه و سرطانزا است. زیست پالایی که تکنیک استفاده از ریزجانداران زنده جهت تجزیه و معدنی کردن آلایندهها است، برای حذف آلودگیهای مقاوم محیطی نظیر آسنفتن استفاده میشود. تجزیه کامل هیدروکربنها نتیجه فعالیت ترکیبی از گونههای مختلف ریزجانداران بوده که به عنوان کنسرسیوم شناخته میشود. از سوی دیگر، حلالیت کم آلایندههای نفتی عامل محدود کننده زیستپالایی است. به همین دلیل اخیراً استفاده از کنسرسیومهای باکتریایی تولید کننده بیوسورفاکتانت، جهت افزایش دسترسی زیستی آلایندههای نفتی، در فرآیند زیستپالایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعه حاضر، با استفاده از غنیسازی خاک آلوده به مشتقات نفتی، باکتریهای تجزیه کننده آسنفتن جداسازی و سپس با بررسی میزان کشش سطحی محیط حاوی جدایهها، انواع جدایههای باکتریایی مولد بیوسورفاکتانت غربال شدند. پس از شناسایی جدایهها، تجزیه آسنفتن توسط جدایههای منفرد انتخابی، کنسرسیوم آنها و بیوسورفاکتانتهای استخراج شده از جدایهها در دو محیط کشت و خاک بررسی شد. نتایج نشان داد که دو جدایه AP3 و BM1 علاوه بر توانایی تجزیه آسنفتن، مولد بیوسورفاکتانت بوده و به ترتیب 2/72 و 54% و کنسرسیوم حاصل از آنها نیز 100% از آلاینده را در محیط محلول تجزیه میکنند. بیوسورفاکتانت استخراج شده از جدایه AP3 در تجزیه آسنفتن مؤثرتر از بیوسورفاکتانت حاصل از جدایه BM1 عمل کرد. میزان تجزیه آسنفتن در خاک توسط جدایه AP3 و کنسرسیوم به ترتیب 7/64 و 7/75% بوده و استفاده از بیوسورفاکتانت AP3 به همراه کنسرسیوم نیز موجب تجزیه کامل آسنفتن شد. شناسایی جدایهها نشان داد که AP3 به میزان 100 درصد با سویه <em>Bacillus velezensis </em>CR<em>-</em>502(T) و جدایهBM1 5/99 درصد با سویه<em>Pseudomonas putida </em>ATCC 12633 مطابقت دارد. بنابراین، استفاده از کنسرسیوم و کاربرد بیوسورفاکتانت به همراه آن، در مقایسه با تلقیح جدایه منفرد موجب بهبود تجزیه زیستی آسنفتن شد.</strong>
آلودگیهای نفتی,باسیلوس,زیستپالایی,سودوموناس
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121884.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121884_b1afacdb4f13e1dbb41486081c1a5f3d.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
بررسی پیامد کاربرد آنتی بیوتیک ها بر فراوانی باکتری ها و قارچ های بومی خاک تیمار شده با بهسازهای آلی و کانی
73
88
FA
مهدی
رشتبری
0000-0002-8555-3450
دانشجوی دکتری، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
mehdi.rashtbari@gmail.com
علی اکبر
صفری سنجانی
0000-0001-7363-6964
استاد گروه گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان
aa-safari@basu.ac.ir
10.22092/sbj.2020.121885
<strong>امروزه کاربرد گسترده پادزیستها در پزشکی برای درمان بیماریهای مردم و در کشاورزی و دامپزشکی، مایه آلودگی آب و خاک گردیده و پیامد منفی بر ریزجانداران خاک و تندی فرآیندهای زیستی داشته است. در این پژوهش پیامد رها شدن پادزیستهای پرکاربرد در خاک (جنتامایسین، اکسی تتراسایکلین و پنیسیلین) در اندازههای گوناگون (50، 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم خاک خشک) با و بدون بهسازهای آلی و کانی (کود گاوی، بیوچار و نانوزئولیت) بر فراوانی قارچها، باکتریها، کلیفرمها و شناسههای پایداری و بازگشتپذیری آنها در سه بازه زمانی 7-1، 30-7 و 90-30 روز در دوره گرماگذاری 90- روزه در قالب طرح اسپلیت-فاکتوریل ارزیابی شد که بهساز بکاررفته کرت اصلی و گونه پادزیست و اندازه کاربرد آن به عنوان فاکتورهای آزمایش بودند. شناسههای پایداری و بازگشتپذیری نیز برای گروههای میکروبی برآورد گردید. بر پایه برآوردهای آزمایش، افزودن پادزیستها و در میان آنها جنتامایسن مایه کاهش فراوانی ریزجانداران شد. از سوی دیگر خاکهای دارای بهساز کود گاوی بیشترین لگاریتم فراوانی قارچی را در بازه زمانی 7-1 داشت که از دیدگاه آماری ناهمانندی چشمگیری با خاکهای دارای بیوچار نداشت. در بازه 30-7 روز، فراوانی همه باکتریها در تیمارهای کاربرد پادزیست به گونه چشمگیری افزایش پیدا کرد که اندازه افزایش برای پادزیست جنتامایسین و اکسیتتراسایکلین، بؤیژه در اندازههای بیشتر کاربرد در برابر در کاربرد پادزیست پنی سیلین بالاتر بود. در بازههای زمانی 30-7 و 90-30 روز، تیمارهای بهرهگیری از بهساز کود گاوی و پادزیستهای جنتامایسین و اکسی تتراسایکلین در اندازههای کاربرد 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم بیشترین اندازه لگاریتم فراوانی باکتریهای رودهای را داشتند. رو هم رفته این پژوهش نشان داد که کاربرد بهسازها بویژه کود گاوی و زغال آن میتواند از پیامد زهری پادزیستها کاسته و مایه افزایش شناسههای پایداری و بازگشت پذیری فراوانی ریزجانداران در خاک گردد.</strong>
باکتریهای رودهای,پایداری پادزیستی,زغال زیستی,نانوزئولیت
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121885.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121885_40a46153a92aec8866fe29567489c39e.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
بررسی تأثیر قارچ ریشه های آربوسکولار همزیست با گونه درختی محلب (CerasusmahalebL. Mill.) بر زیست پالایی سرب
89
104
FA
بهمن
زمانی کبرآبادی
دانشجو دکتری، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
zamanikebrabadi67@gmail.com
فرهاد
رجالی
0000-0001-6570-9430
دانشیار موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
frejali@yahoo.com
سید محمد
حجتی
دانشیار، گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
s-m-hodjati@yahoo.com
مسعود
اسماعیلیشریف
استادیار، بخش منابع طبیعی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی اصفهان، ایران
masoudesmaeilisharif@gmail.com
حمیدرضا
رحمانی
استادیار، بخش خاک و آب، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی اصفهان، ایران
rahmani.hrhr@gmail.com
10.22092/sbj.2020.121886
<strong>افزایش غلظت فلزات سنگین در خاک یکی از نتایج فعالیتهای صنعتی بشری است. از روشهای پالایش زیستی این نوع آلایندهها می توان به استفاده از همزیستی قارچهای میکوریزی اشاره نمود. تحقیق حاضر با هدف بررسی پتانسیل قارچهای میکوریزی در زیست پالایی سرب توسط محلب (<em>Cerasus mahaleb</em> L. Mill.) در سطوح مختلف آلودگی خاک با فلز سنگین سرب و تلقیح با قارچ های میکوریزی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل سه سطح تلقیح با قارچهای میکوریزی و سه سطح آلودگی خاک به فلز سنگین سرب در چهار تکرار بود. نتایج نشان داد با افزایش آلودگی خاک به سرب درصد کلنیزاسیون قارچهای میکوریزی کاهش یافت. همچنین در بالاترین سطح آلودگی خاک تیمار ترکیبی قارچ میکوریزی بیشترین درصد همزیستی با ریشه گیاه محلب را به خود اختصاص داد. فاکتور انتقال (TF) فلز سرب در ساقه و برگ در تیمار خاک آلوده شدید نسبت به خاک کم آلوده افزایش یافته و تیمار ترکیبی قارچ میکوریزی در انتقال فلز سرب به برگ و ساقه محلب عملکرد به نسبت بهتری از خود نشان داد. بالاترین مقادیر مربوط به هر دو فاکتور انتقال زیستی (<em>B</em>CF) (تجمع در ریشه) و ضریب تجمع زیستی (BAC) (انتقال به اندام هوایی) در تیمار خاک آلوده شدید بیشترین مقدار بود، همچنین تیمار ترکیبی قارچ میکوریزی بهترین عملکرد را در افزایش دو فاکتور ذکر شده داشت. مقدار فاکتور انتقال زیستی ((BCF از ضریب تجمع زیستی (BAC) و فاکتور انتقال (TF) بیشتر و نزدیک به یک بود (مقدار محاسبه شده حدود ۹ /0 بود ).با توجه به نتایج حاصل، نهالهای گونه محلب اگرچه دارای توانایی انباشت فلزات سرب در ریشه و انتقال آن به اندامهای هوایی را نشان دادند، لیکن تثبیت در ریشه را با کارایی بسیار بهتر و مؤثرتری انجام داده و بدین صورت توانستهاند در همزیستی با قارچ های میکوریزی در کاهش انتقال عنصر سنگین در خاک مؤثر عمل نمایند.</strong>
خاک آلوده,سرب,فاکتور انتقال
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121886.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121886_9b845f750c9f1472a78a6998a4e8e77e.pdf
انجمن علوم خاک ایران
زیست شناسی خاک
2345-2536
2423-6055
8
1
2020
05
21
تأثیر علفکشهای مختلف بر فعالیت آنزیمهای اورهآز و دهیدروژناز خاک
105
113
FA
اختر
اقتصادی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک دانشگاه محقق اردبیلی
akhtareghtesadi@gmail.com
اکبر
قویدل
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه محقق اردبیلی
ghavidel@uma.ac.ir
علی اشرف
سلطانی طولارود
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه محقق اردبیلی
ali@soltani.gmail.com
معراج
شرری
استادیار گروه منابع طبیعی دانشگاه محقق اردبیلی
m-sharari@uma.ac.ir
10.22092/sbj.2020.121887
<strong>زمینه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی تأثیر پنج علفکش (تریبنورون متیل، متریبوزین، تریفلورالین، هالوکسیفوپ آرمتیل و توفوردی) بر فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز خاک بود. روش بررسی: آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با پنج تیمار علفکش و خاک شاهد در سه تکرار و به مدت شش ماه انجام شد و فعالیت آنزیمها در ابتدای آزمایش، سه و شش ماه پس از شروع آزمایش اندازهگیری شد. غلظت علفکشها 27/0، 67/0، 67/0، 67/0 و 1/0میلیگرم در کیلوگرم خاک به ترتیب برای هالوکسی فوپ، متریبوزین، تریفلورالین، توفوردی و تریبنورون متیل بود.یافتهها: بین علفکشها از لحاظ تأثیر بر فعالیت آنزیمها تفاوت معنیداری (01/0p</strong><strong> 14≤"> </strong><strong>) وجود داشت. اثر علفکشها پس از سه ماه کاهش فعالیت آنزیم اورهآز نسبت به شاهد (9/34 14 μgN.g-1"> ) بود که بیشترین تغییرات معنیدار مربوط به تریفلورالین (8/24 14 μgN.g-1"> ) بود که نسبت به شاهد 9/28 درصد کاهش داشت. فعالیت آنزیم اورهآز پس از شش ماه نسبت به سه ماه افزایش داشت و در مورد علفکشهای تریفلورالین (1/35 14 μgN.g-1"> ) این افزایش به میزان 5/41 درصد بود که نسبت به همین تیمار در مدت سه ماه تفاوت معنیداری داشت؛ در حالی که تغییرات در شاهد در شش ماه نسبت به سه ماه معنیدار نبود. در مورد آنزیم دهیدروژناز همه علفکشها موجب کاهش معنیدار فعالیت این آنزیم پس از سه ماه نسبت به شاهد (6/0 14 μgTPF.g-1"> ) شدند به طوری که کمترین فعالیت آنزیم در تیمار هالوکسی فوپ با 01/0 14 μgTPF.g-1"> مشاهده شد که کاهش 98% نسبت به شاهد نشان داد. فعالیت این آنزیم در مورد همه تیمارها پس از شش ماه نسبت به سه ماه افزایش معنیداری داشت به طوری که بیشترین فعالیت آنزیم در تیمار توفوردی (44/1 14 μgTPF.g-1"> ) مشاهد شد که به طور معنیداری از شاهد بیشتر بود. نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که علفکشهای مورد مطالعه در طول دورۀ سه ماه موجب کاهش معنیدار در فعالیت آنزیمها نسبت به شاهد شده که این فعالیت آنزیمی پس از شش ماه مجدداً به سطح قبل از مصرف علفکشها رسیده است. این موضوع احتمالاً به این دلیل بوده است که زمان ماندگاری علفکشها در خاک کمتر از شش ماه بوده است. </strong>
آفتکش,آلودگی خاک,شاخص کیفیت خاک,فعالیت آنزیمی خاک
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121887.html
https://sbj.areeo.ac.ir/article_121887_03a5a72a5881bc8086edeb0a327c8fd3.pdf