2024-03-29T04:18:48Z
https://sbj.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=10393
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
اثر قارچ کلارویدئوگلوموس اتونیکاتوم بر پارامترهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک پایه راف لمون در شرایط تنش شوری
مهدی
زارعی
زهرا
پیمانه
راف لمون پایهای پر محصول، زودرس، تند رشد و مناسب برای خاکهای شنی است. این آزمایش گلخانهای به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گردید. فاکتورهای مورد استفاده در آزمایش شامل قارچ میکوریز آربسکولار در دو سطح شامل کلارویدئوگلوموس اتونیکاتوم و شاهد و تنش شوری در 4 سطح شامل EC برابر با 2، 4، 6 و 8 دسیزیمنس بر متر از منبع کلرید سدیم بود. تنش شوری درصد کلنیزاسیون ریشه، عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد و سطح برگ، ارتفاع اندام هوایی، عدد قرائت شده توسط کلروفیل متر، جذب فسفر و پتاسیم اندام هوایی را کاهش، اما دمای سطح برگ،نشت یونی برگ و جذب سدیم اندام هوایی را افزایش داد. در شرایط تنش شوری و بدون تنش، در تیمارهای میکوریزی عملکرد ماده خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد و سطح برگ، ارتفاع اندام هوایی، عدد قرائت شده توسط کلروفیل متر، جذب پتاسیم (به جز 6 دسی زیمنس بر متر) و جذب فسفر اندام هوایی در مقایسه با تیمارهای بدون قارچ افزایش و دمای سطح برگ و نشت یونی کاهش یافت در حالیکه جذب سدیم اندام هوایی تفاوت معنیداری نداشت.
تنش شوری
دمای سطح برگ
عناصر غذایی
مرکبات
میکوریز آربسکولار
نشت یونی
2015
08
23
1
12
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102219_14114184c99f3446c244b0d878845ab2.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
پاسخ آنزیمهای دهیدروژناز و اوره آز به دو علفکش تری بنورون- متیل و بروموکسینیل در خاک تحت کشت گندم
احمد علی
پوربابایی
امین
بهرامی
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر علفکشهای تریبنورون- متیل (گرانستار) و بروموکسینیل (پاردنر) بر فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز در یک خاک آهکی تحت کشت گندم و میزان بازدارندگی فعالیت بیولوژیکی آنها بود. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل و بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 18 تیمار و 3 تکرار به صورت گلدانی انجام گردید. غلظتهای علفکش تریبنورون- متیل 30، 42، 56 (غلظت توصیه شده) و 84 میلیگرم بر لیتر و علفکش بروموکسینیل 225، 450، 675 (غلظت توصیه شده) و 900 میلیگرم بر لیتر در دو حالت حضور و عدم حضور گیاه گندم اعمال شدند. فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز خاک در 3، 30 و 60 روز پس از مصرف علفکشها اندازهگیری شدند. در هر یک از علفکشها کاهش معنیداری در میزان فعالیت دهیدروژناز و اورهآز با افزایش غلظت علفکش در هر یک از زمانهای نمونهبرداری در مقایسه با تیمار شاهد مشاهده گردید. بالاترین میزان کاهش فعالیت آنزیمهای دهیدروژناز و اورهآز در خاک تحت تیمار با علفکش بروموکسینیل به ترتیب به میزان 61 و 51 درصد در 30 و 3 روز پس از مصرف در غلظت 900 میلیگرم بر لیتر بدست آمد. در این آزمایش فعالیت آنزیم دهیدروژناز بعد از روز سوم تیمار روند افزایشی نشان داد. این افزایش فعالیت را میتوان ناشی از افزایش جمعیت میکروبی با قابلیت استفاده از علفکشبه عنوان منبع کربنی دانست. همچنین کاهش معنیداری در میزان فعالیت آنزیمی در تیمارهای بدون گیاه در مقایسه با تیمارهای با گیاه مشاهده شد.
آنزیم های خاک
علفکش
فعالیت زیستی
گندم
2015
08
23
13
20
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102221_4cc9f3a751c9d1bd9c40f188fd164404.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
تأثیر کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی بر عملکرد و جذب فسفر و عناصر کممصرف در کلزا
فرهاد
آذرمی
محمدجعفر
ملکوتی
کاظم
خاوازی
کبری
ثقفی
باکتریهای محرک رشد گیاه (PGPR) میتوانند رشد و عملکرد گیاهان زراعی را با افزایش فراهمی و جذب عناصرغذایی بهویژه فسفر بهبود بخشند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی بر عملکرد و جذب عناصرغذایی در دانه کلزا بود. آزمایش بهصورت گلخانهای و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. تیمارها شامل شاهد بدون تلقیح، تلقیح با باکتری سودوموناس فلوروسنس (PGPR)، سوپرفسفاتساده، سوپرفسفاتتریپل، فسفاتآمونیوم، خاکفسفات، سوپرفسفاتساده+ PGPR، سوپرفسفاتتریپل+ PGPR، فسفاتآمونیوم+ PGPR و خاکفسفات+ PGPR بود. نتایج نشان داد که تلقیح با باکتری سودوموناس فلوروسنس عملکرد دانه و کاه کلزا را بهترتیب 80/29 و 56/30 درصد نسبت به تیمار شاهد بهطور معنیداری (p<0.05) افزایش داد. کاربرد همزمان PGPR با کودهای فسفاتی تأثیر بیشتری در افزایش عملکرد دانه و کاه کلزا نشان داد. بیشترین عملکرد دانه و کاه بهترتیب برابر 22/10 و 99/29 گرم در گلدان بود که از تیمار سوپرفسفاتتریپل+ PGPR بدست آمد و اختلاف معنیداری (p<0.05) با سایر تیمارها داشت. همچنین کاربرد PGPR موجب افزایش جذب فسفر، آهن، روی و منگنز نسبت به شاهد بدون تلقیح شد. بیشترین مقدار جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس در دانه کلزا بهترتیب برابر با 97/63، 76/0، 34/0، 43/0 و 03/0 میلیگرم در گلدان بود که بهغیر از جذب آهن بقیه به تیمار سوپرفسفاتتریپل+ PGPR تعلق داشت. بین تیمارهای سوپرفسفاتتریپل+ PGPR و فسفاتآمونیوم+ PGPR در جذب فسفر، آهن، روی، منگنز و مس اختلاف معنیداری (p<0.05) مشاهده نشد. بهطور کلی کاربرد همزمان باکتری سودوموناس فلوروسنس و کودهای فسفاتی تأثیر مثبت و معنیداری بر عملکرد و جذب عناصرغذایی در کلزا داشت. با توجه به نتایج حاصل شده، کاربرد PGPR همراه با کودهای فسفاتی میتواند فراهمی و کارایی آنها را افزایش دهد.
باکتریهای حل کننده فسفات
جذب عناصرغذایی
کلزا
کودهای شیمیایی
2015
08
23
21
30
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102223_8886172f27973e8a8e0e77df82b7ffce.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
بررسی ویژگیهای بیولوژیکی و فعالیتهای آنزیمی خاک تحت تأثیر نوع خاک و عمق نمونهبرداری
آسیه
عباسیان
احمد
گلچین
محسن
شکلآبادی
مطالعه فعالیتهای آنزیمی و ویژگیهای بیولوژیکی خاک نشانههایی از پتانسیل خاک برای پشتیبانی از فرآیندهای بیوشیمیایی و حفظ حاصلخیزی خاک در اختیار ما قرار میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوع خاک و عمق بر برخی ویژگیهای شیمیایی و بیولوژیکی خاک و نیز بر میزان فعالیت آنزیمی خاک شامل آنزیمهای اورهآز، اینورتاز، آلکالین فسفاتاز و آریلسولفاتاز بر روی دو نوع خاک هیستوسول انجام شد. نمونهبرداری در هر منطقه از 3 نیمرخ خاک (120-0 سانتیمتر، با فواصل مساوی 20 سانتیمتری) انجام شد. نتایج نشان داد که اثر نوع خاک، عمق و اثرات متقابل آنها بر فعالیت آنزیمهای مورد مطالعه در سطح یک درصد آماری معنیدار بوده و میزان فعالیت آنزیمها بهطور شدیدی در معرض شرایط محیطی موجود در انواع مختلف خاک است. مطالعه اثر عمق بر روی میزان فعالیت آنزیمی خاک نشان دهنده کاهش فعالیت آنزیمی در افقهای پایینتر نسبت به افقهای بالاتر خاکهای مورد مطالعه بود. بررسی ارتباط سطح فعالیت آنزیمها با کربن آلی خاک و بیوماس میکروبی کربن نشان دهنده نقش مثبت کربن آلی (**86/0 = r) و بیوماس میکروبی کربن (**87/0 = r) در هر دو نوع خاک مورد مطالعه بود. با بررسی میزان تنفس میکروبی کربن در دو نوع خاک مورد مطالعه مشاهده شد که مقدار تنفس میکروبی با گذشت زمان افزایش یافت که این نشاندهنده افزایش فعالیت بیولوژیکی خاک است.
آنزیمهای خاک
فعالیت میکروبی
مواد آلی
هیستوسول
2015
08
23
31
43
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102224_4c605a1813cbc0b653573e0c33f27a3c.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
اثر قارچ میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک و جذب عناصر غذایی کم مصرف ارقام گندم ’بهار و شیراز‘
جمال
شیخی
عبدالمجید
رونقی
نجفعلی
کریمیان
مهدی
زارعی
جعفر
یثربی
به منظور بررسی اثر قارچ میکوریز آربوسکولار و ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، طول سنبله، و غلظت و جذب عناصر غذایی روی، آهن، منگنز و مس کاه و کلش دو رقم گندم، آزمایشی در شرایط گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار طراحی و اجرا شد. تیمارها شامل دو سطح قارچ (با و بدون قارچ)، دو سطح ورمی کمپوست (صفر و 1 درصد وزنی) و دو رقم گندم (بهار و شیراز) بود. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک، و بالاترین ارتفاع ساقه و طول سنبله مربوط به رقم بهار و در تیمار دارای ورمی کمپوست (بدون قارچ) بود. اثر ورمی کمپوست روی عملکرد بیولوژیک، طول سنبله، غلظت روی و منگنز، و جذب کل روی، آهن، منگنز و مس معنیدار بود. بیشترین غلظت و جذب روی مربوط به رقم بهار و در تیمار دارای قارچ (بدون ورمی کمپوست) مشاهده شد. کاربرد توأم ورمی کمپوست و قارچ، سبب افزایش معنیداری جذب منگنز در مقایسه با شاهد و کاهش معنیدار جذب منگنز در مقایسه با سطح دارای ورمی کمپوست (بدون قارچ) شد. عملکرد بیولوژیک، ارتفاع ساقه، و غلظت و جذب روی و منگنز در رقم بهار در مقایسه با رقم شیراز به طور معنیدار بیشتر بود. در یک نتیجهگیری کلی، استفاده از کودهای زیستی در جهت افزایش عملکرد گندم به عنوان یک محصول استراتژیک مفید میباشد و رقم بهار هم از لحاظ عملکرد و هم از لحاظ جذب عناصر غذایی کم مصرف بهتر از رقم شیراز بود.
گلوموس اینترارادیسز
ورمی کمپوست
عملکرد
عناصر غذایی کم مصرف
2015
08
23
45
57
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102225_73efdd013bb713bb81df2c2324bea2dd.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
بررسی تأثیر تلقیح باکتریهای محرک رشد بر شاخصهای رشد گوجهفرنگی
لاله
فریدیان
هوشنگ
خسروی
علیرضا
فلاح
محمدآقا
لطفالهی
باکتریهای افزاینده رشد گیاه با مکانیسمهای مختلفی از جمله تولید هورمونهای محرک رشد، توانایی حلکنندگی فسفاتهای نامحلول، تولید سیدروفور و تثبیت نیتروژن بر رشد گیاه مؤثر واقع میشوند. در این پژوهش اثر تلقیح باکتریهای Flavobacterium، Herbaspirillum، Pseudomonas (بومی)،Pseudomonas Foreign (غیر بومی) و Azotobacter به تنهایی و تلقیح همزمان آنها در دو خاک معمولی و همان خاک با رفع کمبودها بر اساس آزمون خاک بررسی شد. طرح آزمایشی به صورت کاملاً تصادفی در چهار تکرار به صورت گلخانهای بر روی گوجهفرنگی انجام شد. نتایج نشان داد که تمام تیمارهای خاک تغذیه شده بر اساس آزمون خاک دارای اختلاف معنیداری با خاک معمولی بودند. بیشترین میانگین وزن خشک اندام هوایی مربوط به تلقیح با Flavobacterium بود. در مورد خاک معمولی مخلوط سویهها دارای بیشترین میانگین وزن خشک اندام هوایی بود. بیشترین میانگین ارتفاع بوته، تعداد گل در گلدان و محتوی کلروفیل برگ مربوط به تلقیح با مخلوط سویهها در خاک معمولی بود. در خاک با تغذیه کامل، بیشترین میانگین تعداد گل در گلدان و محتوی کلروفیل برگ مربوط به تلقیح با سودوموناس غیر بومی بود. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین تأثیر در رشد گوجه فرنگی در خاک معمولی تلقیح شده با باکتری های محرک رشد گیاه به اثبات رسید اما در خاکی که بر اساس آزمون خاک رفع کمبود شده بود، تلقیح تأثیر چندانی بر شاخصهای رشد گوجهفرنگی نداشت.
هورمون
کود زیستی
عناصر غذایی
2015
08
23
59
71
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102226_977d7da588a83e9c7a94468c086f8d04.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
مدیریت مصرف گوگرد بر قابلیت جذب عناصر کم مصرف در خاک و دانه کلزا در یک خاک آهکی
جعفر
گوهرگانی
خاکهای اغلب مناطق ایران جزء خاکهای آهکی محسوب میشود. بالا بودن پهاش این نوع خاکها، باعث تثبیت عناصر غذایی در خاک و کاهش جذب توسط گیاه میگردد. گوگرد یکی از محصولات صنایع جانبی پتروشیمی در کشور میباشد و به عنوان یک ماده ارزان قیمت و فراوان در دسترس میباشد. مصرف گوگرد در خاک به افزایش فرم محلول و قابل جذب عناصر غذایی مورد نیاز گیاه کمک میکند. بهمنظوربررسیتأثیرگوگردومایه تلقیحتیوباسیلوسبر قابلیتجذب عناصر کم مصرف شامل روی، آهن و منگنز در خاک و همچنین در دانه گیاه کلزاآزمایشی بهصورتکرتهای دو بار خرد شده درقالبطرحبلوکهایکاملتصادفیبا18تیمارشامل3سطحصفر ، 400 و800 کیلوگرمگوگرد درهکتاروسهسطح صفر ،2 و 4 کیلوگرممایه تلقیح تیوباسیلوس و دو سطح صفر و 20 تن ماده آلی با سه تکرار در یک خاک آهکی بهاجرادرآمد.نتایجتجزیهواریانس نشان داداثرسطوحمختلفگوگرد،مایه تلقیح تیوباسیلوسوماده آلی واثرمتقابلآنهابرصفات ذکر شده درسطح1% معنیداربود، غلظت عناصر منگنز، روی و آهن به ترتیب 50/23، 73/3 و 03/13 میلیگرم در کیلوگرم در تیمار 800 کیلوگرم گوگرد به همراه 4 کیلوگرم مایه تلقیح همراه با کود آلی در خاک باعث جذب بیشترین مقدار این عناصر گردید همچنین در دانه گیاه کلزا بیشترین مقدار جذب عناصر منگنز، روی و آهن به ترتیب 93/48، 40/41 و 93/97 میلیگرم بر کیلوگرم در همین تیمار بدست آمد.
باکتری تیوباسیلوس
عناصر کم مصرف
کود حیوانی
گوگرد
2015
08
23
73
82
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102227_cfc19cffee9e53d7134a27c826a06923.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
بررسی اثربخشی برخی از جدایههای ریزوبیوم بومی بر عملکرد باقلا در ایران
هوشنگ
خسروی
کامران
میرزاشاهی
محمودرضا
رمضانپور
منوچهر
کلهر
اسماعیل
میررسولی
باکتری همزیست تثبیت کننده نیتروژن با باقلا Rhizobium leguminosarum bv. viciaeمیباشد. در این پژوهش اثرتلقیح جدایههای بومی این باکتری بر رشد و عملکرد باقلا مورد بررسی قرار گرفت. مایه تلقیح به شکل پودری در حامل پرلیت و به روش تلقیح بذرمال استفاده شد. طرحهای آزمایشی به صورت بلوکهای کامل تصادفی با هفت تیمار مایه تلقیح، دو تیمار کود نیتروژنی100 و 200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و تیمار شاهد بدون تلقیح اجرا شد. آزمونها به مدت دو سال در مزارع تحقیقاتی مراکز تحقیقات کشاورزی استانهای خوزستان، لرستان، مازندران و گلستان انجام شد. باکتریهای منتخب از این آزمونها در سال سوم در مزارع کشاورزان نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در مناطق مختلف عملکرد محصول در اثر تلقیح حداکثر تا 69 درصد و به طور میانگین در کل مناطق، حدود 20 درصد افزایش نشان داد. استفاده از مایهتلقیح در مزارع کشاورزان موجب افزایش30 درصدی در عملکرد بذر و 65 درصدی در جذب نیتروژن اندام هوایی شد. در جمعبندی نتایج این بررسی دو جدایه از باکتری R. leguminosarum bv. viciae برای تهیه مایه تلقیح Rhizobium برای مناطق مختلف تحت کشت باقلا در ایران توصیه شد.
کود زیستی
همزیستی
تثبیت نیتروژن
2015
08
23
83
91
https://sbj.areeo.ac.ir/article_102228_4765ae59cb543848a9b07aaab99a5a08.pdf
زیست شناسی خاک
2345-2536
2345-2536
1394
3
1
جداسازی و شناسایی باکتریهای تجزیه کننده علفکش پاراکوات از خاکهای تبریز
علفکش پاراکوات از سموم پرمصرف با کاربرد بسیار وسیع جهت کنترل علفهای هرز میباشد. پاراکوات سمی نسبتاً پایدار با نیمهعمر بالا در خاک است. یکی از روشهای مؤثر در حذف و کاهش اثرات مخرب پاراکوات از محیط زیست، تجزیه زیستی است. در پژوهش حاضر، جدایههای باکتری از خاک مزارع اطراف تبریز با سابقه مصرف آفتکشها جداسازی شدند. کارآیی سویهها، در ارلنهای دارای محیط کشت مایع حداقل (MSM)، حاوی ppm0، 25، 50، 75 و 100 از پاراکوات بهعنوان تنها منبع کربن و انرژی و همچنین در حضور منبع کربنی گلوکز w/v)1%( انجام شد و پاراکوات باقیمانده بعد از 30 روز انکوباسیون در طول موج nm396 اندازهگیری شد. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با سه تکرار انجام شد. و از بین جدایههای جمعآوری شده دو جدایه با استفاده از روشهای بیوشیمایی و مولکولی (16S rRNA) شناسایی شده وxylosoxidans Achromobacter و Streptomyces sp. نامگذاری گردیدند. این باکتریها به ترتیب در غلظت ppm50 پاراکوات و در عدم حضور گلوکز دارای توان تجزیه زیستی 47 و 667/40% بودند در حالیکه با افزودن گلوکز این توان به ترتیب به 533/74 و 267/70% افزایش یافت.این باکتریها توانستند در حضور غلظتهای مختلف پاراکوات رشد نموده و تجزیه زیستی پاراکوات بهطور معنی داری نسبت به شاهد توسط این جدایهها افزایش یافت. حضور گلوکز باعث افزایش بیشتر رشد باکتریها و افزایش معنیدار تجزیه زیستی توسط جدایههای باکتریایی در مقایسه با عدم حضور گلوکز شد.
آلودگی خاک
تجزیه زیستی
xylosoxidans Achromobacter
Streptomyces sp
2015
08
23
117
128
https://sbj.areeo.ac.ir/article_105962_739c0c33ae5cab3278727c677ebd911a.pdf